در محله سرشور نزدیک چهارراه بیسیم، خانهای قدیمی با معماری خاصی شبیه ارگ بم قرار دارد که توجه رهگذران را به خودش جلب میکند. مقابلش که بایستید، تابلو کوچکی بر سردر آن میبینید که روی آن نوشته شده است: «موزه سلفی گلستانه». درِ ورودی آن با گلیمفرش دستباف قرمزی پوشانده شده است که با کنار زدن آن و ورود به موزه، دنیایی متفاوت از فضای شهری و خیابانهای اطراف را مقابل خودتان میبینید.
هر چند موزه سلفی گلستانه در اردیبهشت ۱۴۰۱ به ثبت رسیده است، از سال ۱۳۸۴ شکل گالری پیدا کرده و در آن نمایشگاههای مختلفی برگزار شده است. این مکان اولین موزه سلفی در ایران و دومین موزه سلفی آسیاست که در قالب معماری پستمدرن ساخته شده است.
معماری عجیب این ساختمان و واژه «موزه» بر سردر آن، ما را به سمت خودش میکشاند. وارد که میشویم، سالنی کوچک با قفسههای چوبی در دوطرفش میبینیم که ظروف سفالی، پارچههایی با دوخت سنتی، تابلوهای کوچک، سبدهای حصیری و... روی آن چیده شده است. همه اینها کار شاگردان مجید بندارمقدم، مؤسس این موزه سلفی است و برای عرضه به مشتری اینجا گذاشته شدهاند. در سمت راست این سالن تعدادی میز و صندلی چیده شده است تا شما بتوانید از فضای کافهکتاب موزه استفاده کنید.
دیوارهای کاهگلی و لوازم قدیمی که در این مکان قرار گرفتهاند، شما را به بیشاز یک قرن پیش میبرد. بندارمقدم همانطورکه قسمتهای مختلف موزه را نشانمان میدهد، میگوید: ابتدا که این مکان را خریدم، خرابهای بیش نبود و آن را با سلیقه و نگاه خودم سر و شکل دادم. سعی کردم دیوارها و شمایل اصلی آن را حفظ کنم، اما بنا را با فضای مدرن و کلاسیک تلفیق کردم. بهطور مثال دیوارها قبلا خشتی و هزینه بازسازی دیوار خشتی زیاد بود؛ بههمیندلیل سعی کردم با ایدهپردازی خودم سبک دیگری را اجرا کنم. طراحی سقف نیز ابداع ذهنی خودم است.
«هر قسمت از این بنا معنایی دارد. هیچ هنری بیدلیل خلق نمیشود.» همانطورکه روی صندلی چوبی نشستهایم، بندارمقدم با تأکید بر این جمله، به پنجرههایی که داخل فضا قرار گرفته است، اشاره میکند و میگوید: پنجره نشاندهنده زندگی گذشته ما و پدرانمان است. بخشی از دیوارها را گچی ساختهام که انگار درحال فروریختن هستند و قسمتی آجری. ریزش گچها برای نشاندادن خرابی فضاها و نابودکردن هنر معماری خودمان و درواقع به معنای نابودی معماری سنتی است و از یادرفتن معمارانی که تلاش میکردند بناهایی برای ما به یادگار بگذارند و زیباشناسی را به ما بیاموزند. دیوارهای آجری نیز شمایلی از دنیای کلاسیک است.
آثاری که در این موزه سلفی به چشم میخورد، از دوره قاجار تا معاصر را دربرمیگیرد. در گفتگو با بندارمقدم متوجه میشویم بخشی از اسناد و آثار ازجمله دراور چوبی و صندوق کوچک مربوطبه میرزارضا تفرشی، از دوستان امیرکبیر، بوده و در این موزه به نمایش گذاشته شده است.
سماورهای ارثیه خانوادگی بندارمقدم نیز پشت پنجره چشمنوازی میکنند و ماشین حسابی با شصتسال قدمت درکنار آنها دیده میشود. تابلوهای نصبشده روی دیوار هم سالها از عمرشان میگذرد و قدیمیترین آنها تابلویی مربوط به نقاشان کرهای است.
این موزه سه بخش مجزا دارد. بخش ورودی که صنایع دستساز هنرجویان برای نمایش و عرضه در آن قرار گرفته است؛ بخش دوم کافه موزه و کافه کتاب است و بخش سوم به گالری اختصاص دارد. وارد بخش سوم که میشویم، طرح و رنگش متفاوت با دیگر بخشهاست.
در این قسمت عکاسباشی پشت دوربین ایستاده است و منتظریم بگوید «یک، دو، سه» و دکمه را فشار بدهد، اما هرچه منتظر میشویم، همچنان بیحرکت مانده است. اینبار عکاس ماست که رو به این آدمک میگوید: «یک، دو، سه» و پیاپی از او عکس بگیرد.
دورتادور دیوار، قاب عکسهای بزرگ را میبینیم که توسط بندارمقدم گرفته شده است. دوربینها و پروژکتورهای قدیمی و دستگاه چاپ عکس سیاه و سفید در این گالری به چشم میخورد. این فضا همان مکانی است که میزبان قابهای عکس هنرمندان بسیاری بوده است و بهعنوان گالری از آن استفاده میشود.
انتهای بخش ورودی که صنایع دستساز هنرجویان برای نمایش و عرضه آنجا قرار گرفته است، راهپلههایی که حصار آن با شاخههای درخت تزئین شده است، شما را به طبقه بالا هدایت میکند؛ جاییکه اتاق اول آن به کافه کتاب کوچکتری اختصاص دارد و پشت آن اتاقکی قرار دارد که با آن میز بزرگ در انتهایش بهنظر میرسد اتاق کار بندارمقدم باشد.
ورودی اتاق با روزنامههای بهمن۱۳۵۷ آراسته شده که اخبار متفاوت آن روزها را میتوان در آنها خواند. دیوارهایش مزین به تابلوهای عکاسی نمایشگاه «ایراندخت» اثر خود بندارمقدم است. در این تابلوهای هویت زنان در فرهنگهای متفاوت دیده میشود. او میگوید: تلاش میکنم مردم را با فرهنگ و هویت شهرمان آشنا و این هویت را در این موزه به دنیا مخابره کنم.
مجید بندارمقدم، مؤسس موزه سلفی گلستانه، طراح دکور و عکاس است و بهدنبال علایق و توانمندیهایش، این موزه را تأسیس کرده است. او طی سالهای کاریاش تاکنون بیشاز شانزدهنمایشگاه در مشهد، تهران، کیش، دانمارک، سوئد، رومانی و ونیز برپا کرده است. بندارمقدم همیشه در حوزه عکاسی نوآوری میکند.
این هنرمند مشهدی توضیح میدهد: این موزه سال۱۴۰۱ ثبت شد، اما در سال۱۳۷۶ کارش را آغاز کرد. کارم را ابتدا در اینجا با طراحی و نقاشی و چاپ عکس شروع کردم. کمکم به عکاسی و طراحیهای تبلیغاتی و تیزرهای تبلیغاتی پرداختم، پس از آن، تمرکزم را بر عکاسی و طراحی داخلی و طراحی صحنه گذاشتم. از سال ۸۴ این مجموعه، شکل گالری پیدا کرد.
او درباره موزه سلفی میگوید: موزه سلفی، موزه نوپایی است که چندسالی است در دنیا شکل گرفته. در موزههای رسمی شما اجازه گرفتن عکس و فیلم ندارید، اما در موزه سلفی مجازید لحظاتتان را به ثبت برسانید و این حس خوب را در فضای مجازی با دیگران به اشتراک بگذارید. عکسها در دنیای مجازی میچرخند و میتوانند تبلیغ فرهنگی و هنری برای شهر ما باشند؛ در بیشتر کشورها این تبلیغات سبب جذب گردشگر میشود.